وکیل الزام به تمکین

در این مقاله میخواهیم به طور مفصل راجب تمکین بگوییم که وکیل الزام به تمکین چه کاری انجام می دهد و نکاتی راجب تمکین و نشوز به شما عزیزان توضیح دهیم. در صورت داشتن سوال از وکیل می توانید با شماره موجود تماس بگیرید.

تمکین تیر مانند موضوعات دیگر حقوق خانواده از آثار و نتایج اداره ی خانواده به وسیله شوهر می باشد که البته دامنه شمولیت آن وابسته به عادات و رسوم اجتماعی متفاوت می باشد. تمکین در عرف حقوقی ما دو معنی عام و خاص دارد:

الف) تمکین عام به معنی محترم شمردن اراده ی او در تربیت فرزندان و اداره مالی و اخلاقی خانواده است ب) تمکین خاص که ناضر به رابطه جنسی زن و شوهر و پاسخ دادن به خواسته های مشروع مرد است.

امور و موضوعاتی که در تمکین عام از زن انتظار می رود تا به انجام چنین کارهایی اقدام و قیام کند ملاک و معیار گزینش چنین کارهایی با «عرف » می باشد. که اکثر بزرگان و دکترین نیز به این امر صحه گذاشته اند. بدین ترتیب در تمکین عام، معیار تمیز اموری که شوهر می تواند از آن انتظار داشته باشد با عرف است. داوری باید توعی باشد و شوهر سختگیر و باریک بین حق ندارد انتظاری بیش از اندازه ی متعارف از تن داشته باشد. ولی در این راه بایستی درجه ی تمدن و تحصیلات و سن و سایر خصوصیت های زن و شوهر را نیز در نظر گرفت. به بیان دیگر، ضابطه ی تمکین، رفتار انسانی متعارف است که در آن شرایط خاص زندگی می کند و از این لحاظ، هر دو جنبه ی نوعی و شخصی را دارد.

برای مثال، مفهوم تمکین درباره روستایی بی آلایشی که با شوهر خود در مزرعه کار می کنند با زنی که عهده دار مسوولیت مهم اداری مانند اینکه زن مسئول روابط عمومی اداره ای است است و شوهر نیز به سیاست با طبایت اشتغال دارد یکسان نیست. رعایت این تفاوت تبعيض در اجرای قانون نیست، لازمه ی احترام به عرف است که در اینگونه امور از منابع حقوق به شمار می رود. ۴۹ در مورد تمکین خاص نیز عرف و اخلال داوری نهایی را به عهده دارد. لزوم تمکین به این معنی نیست که احساس زن به حساب تیاید. دادرسی درباره ی روابط عاطفی و انسانی دقیق تر از آن است که در قاعده و أصل بگنجد. زن در روابط زناشویی ماشین بهره برداری نیست. انسان است و باید با او چنان رفتار شود که شخصیت انسان انقضا دارد ۵۰ تکلیف تمکین زن، چنانچه از آراء و پرونده های مطروحه در محاکم خانواده در عمل قابل مشاهده و بررسی است بیانگر عدم ضمانت اجرایی موثر می باشد. هر چند در ظاهر زنی که از شوهر خود اطاعت نمی کنند و وقتی به حکم الزام به تمکین صادره از دادگاه نمی تیاد زن را از استحقاق دریافت تفقه محروم می سازد.

ولی نسبت به اصل قضیه (اطاعت از مرد و خترویی با وی) حتی به حکم دادگاه و به زور پلیس نیز نمی توان آن را به تمکین خاص از شوهرش مجبور و وادار باخت؛ بدین ترتیب به این مهم باید اشاره نمود که اقتدار ناشی از ربات مرد تنها در خاتوده ای وجود دارد که حسن نیت و صمیمیت بر آن حکومت کند نه قانون . بنابراین در حالیم حقوقی دعوای تمکین بی نتیجه می ماند و تنها اثر حقوقی مهم آن محروم ساختن زن از گرفتن نفقه است. با این توضیح که اجرای رای الزام به تمکین از حساسیت و ظرافت های خاصی برخوردار است چرا که مطابق مقررات کلی حاکم بر اجرا، در صورت اجرای حکم تمکین و صورت جلسه مراجعت زوجه به منزل مستقل شوهر، حکم اجرا شده تلقی و از همان لحظه به بعد امتناع زوجه و ترک زندگی مشترک باید طی دعوی مستقل دیگری احراز و محکومیت مجزایی را می طلبد که این مراتب در عالم عمل موجب تشت تصمیمات در محاکم خانواده گردیده که رویه های گوناگونی وجود دارد که در گفتار نکات مختصرا أورده خواهد شد.

نکاتی راجب الزام به تمکین

١- نهاد تمکین جزو روابط غیر مالی زوجین بوده و یکی از آثار مهم نکاح می باشد.

۲- طبق ماده ۱۱۰۳ ق.م. زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند » حسن معاشرت یعنی خوش رفتاری زن وشوهد. بنابراین مرد مکلف است زنش را در خانه خود بپذیرد و زن اصولا مکلف است در خانه شوهرش زندگی کند.

٣- داشتن رابطه جنسی به طور متعارف از لوازم حسن معاشرت است و هرگاه زن با شوهر از آن امتناع کنند برخلاف وظيفه حسن معاشرت رفتار کرده است.

۴- امتناع زوج از تمکین اعم از عام و خاص، آن را تاشزه محسوب می کند و حق نفقه وی ساقط می شود

5- حسن معاشرت خاص زن نیست بلکه مربوط به مرد نیز می باشد چنانچه برد سوء معاشرت داشته باشد، زن می تواند به دادگاه شکایت کرده و شوهر را مجبور به حسن معاشرت کند و درگاه بومعاشرت مرد به درجه ای برسد که ادامه زندگی زناشویی غیر قابل تحمل باشد.

6- از جمله موضوعاتی که رابطه تنگاتنگی با تپاد تسکین دارد اختيار تعیین مسکن توسط مرد است بدین ترتیب ماده ۱۱۱۴ ق.م. در این خصوصی بیان می دارد. زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند سگی نماید مگر آنکه اختيار تعيين منزل به زن داده شود.

7- تکلیف زوجه به تمکین از زوج از جمله آثار ریاست مرد بر زن می باشد

8- تمکین به معنای خاص عبارت است از آنکه زن نزدیکی جنسی با شوهر را به صورت متعارف بپذیرد و جز در مواردی که مانع موجهی (مانند حاملگی با در ایام حیض یا در ایام ماه مبارک رمضان قبل از افطار و -) داشته باشد از برقراری رابطه جنسی با شوهر سرباز ترند و شوهر نیز مکلف است در حدود متعارف رابطه ی جنسی با زن داشته باشد و در غیر این صورت برخلاف وظيفه حسن معاشرت رفتار کرده است

9- تمکین به معنای عام نیز عبارت از از آنکه زن وظایف خود را نسبت به شوهر انجام دهد و از او در حدود قانون و عرف اطاعت کند و ریاست شوهر را در خانواده یپذیرد

۱۰- رفتار و اقدامات زن که سوء معاشرت محسوب می شود در واقع ناشزه بودن آن را می رساند. و هرگاه نافرمانی و نوعشعاشرت از طرف هر دو (زن و مرد) باشد. این عمل را نقاق » می نامند

۱۱- نشوز زن صدای عدم استحقاق تخته ای است. در این مورد باده ۱۱۰۸ ق.م. مقرر می دارد: « هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود

۱۲- تمکین از شوهر تکلیف مطلق بر زن نیست بلکه برخی از معاذیر قانونی آن را به عدم تمکین با مرد وا می دارد که در این خصوص ماده ۱۱۲۷ ق. م. مقرر می دارد: « هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امرای مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع کند و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود »

الزام به تمکین اگر که زن بعد از شکایت باز نادیده بگیرد ، نفقه او قطع خواهد شد که ما دارای وکیل متخصص الزام به تمکین هستیم که می توانید سوال خود را بپرسید. بهترین وکیل الزام به تمکین را از ما بخواهید.